رمان کوتاه آقای پارک نوشته حمید درکی
رمان کوتاه آقای پارک نویسنده:حمید درکی داستانهای نازخاتون آقای پارک … آقا جلال ، پیرمردی حدودا ۷۶ ساله بود
رمان کوتاه آقای پارک نویسنده:حمید درکی داستانهای نازخاتون آقای پارک … آقا جلال ، پیرمردی حدودا ۷۶ ساله بود
داستان کوتاه خوش زبان نوشته حمید درکی داستانهای نازخاتون نویسنده:حمید درکی داستان : خوش زبان جعفر کودک بسیار کم
رمان کوتاه ازدواج سفید نویسنده:حمید درکی داستانهای نازخاتون ببین شهرام الان چندماهه با هم دوست شدیم ، بالاخره جوابت چیه،
رمان کوتاه خوک وحشی نویسنده :پرستو مهاجر داستانهای نازخاتون “خوک وحشی” شیوا : چند بار باید به تو زبان نفهم
داستان کوتاه معلم نوشته حمید درکی داستان های نازخاتون نویسنده: حمید درکی آقای عباس عشقی دبیر سال اول دبیرستان ما
رمان کوتاه افیون نویسنده:حمید درکی داستانهای نازخاتون افیون …. اصغردرآن شب سرد زمستانی با عجله چراغ خوراک
رمان کوتاه آقا یوسف نوشته پرستو مهاجر آقا یوسف.…… بابا جون خواهشا زن نگیر، شما اخلاقت جوری
رمان آنلاین دختر نون خامه ای نویسنده حمید درکی داستانهای نازخاتون دخترنون خامه ای فریبا : بفرمائید اینم
رمان کوتاه لباس عروس نویسنده حمید درکی لباس عروس … ناهید ازکودکی عروسک خیلی دوست داشت مخصوصا عروسکهائی
رمان کوتاه رهایی نوشته پرستو مهاجر رهایی……. انگاری همین دیروز بود که سرسفره عقد نشستم وبله رو
برای “آدمها”
چه آنها که برایت “عزیزترند”
چه آنها که فقط “دوستند”
خاطره های “خوب” بساز
آنقدر برایشان “خوب” باش که اگر روزی هرچه بود “گذاشتی” و “رفتی”
در “کنج قلبشان” جایی برایت باشد
تا هر از گاهی بگویند: “کاش بود”
هر از گاهی دست دراز کنند و بخواهند “باشی”
هر از گاهی “دلتنگ” بودنت شوند
می دانم “سخت” است ولی تو “خوب باش”
یک جرعه حال خوب مهمان نازخاتون باشید
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
استفاده از مطالب سایت نازخاتون فقط با لینک به سایت و ذکر نام نازخاتون مجاز می باشد