داستان مهاجرت به صورت آنلاین
داستان مهاجرت به صورت آنلاین داستانهای نازخاتون مهاجرت ساعت ده شب بود اما علی ساعت نه نیم
داستان مهاجرت به صورت آنلاین داستانهای نازخاتون مهاجرت ساعت ده شب بود اما علی ساعت نه نیم
رمان آنلاین رویای نیمه شب قسمت پنجم داستانهای نازخاتون داستانهای نازخاتون: #رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری #داستانهای_نازخاتون هنوز از وحشت زانوهایم میلرزید از
رمان آنلاین یاسمین قسمت ۸ نویسنده:م،مودب پور داستانهای نازخاتون یاسمین – قسمت هشتم کاوه- اولا که پناه همه خداست دوم
داستان کوتاه آناهیتا داستانهای نازخاتون نویسنده:پرستو عبداللهیان آنـاهیتـا برو کنار آشغال میخوام بریزم، منوچهر بیا ببین دخترت چجوری منو
بیگناهی در دام مرگ نویسنده:پرستو عبداللهیان داستانهای نازخاتون بی گناهی در دام مرگ دوسالی از فوت پدر و مادر
رمان کوتاه باسکول نویسنده:زانا کوردستانی داستانهای نازخاتون گوشهی پرده را کناری زد و از آن کنج به در حیاط نگاهی
رمان کوتاه خوک وحشی نویسنده :پرستو مهاجر داستانهای نازخاتون “خوک وحشی” شیوا : چند بار باید به تو زبان نفهم
رمان کوتاه افیون نویسنده:حمید درکی داستانهای نازخاتون افیون …. اصغردرآن شب سرد زمستانی با عجله چراغ خوراک
رمان کوتاه آقا یوسف نوشته پرستو مهاجر آقا یوسف.…… بابا جون خواهشا زن نگیر، شما اخلاقت جوری
رمان کوتاه رهایی نوشته پرستو مهاجر رهایی……. انگاری همین دیروز بود که سرسفره عقد نشستم وبله رو
برای “آدمها”
چه آنها که برایت “عزیزترند”
چه آنها که فقط “دوستند”
خاطره های “خوب” بساز
آنقدر برایشان “خوب” باش که اگر روزی هرچه بود “گذاشتی” و “رفتی”
در “کنج قلبشان” جایی برایت باشد
تا هر از گاهی بگویند: “کاش بود”
هر از گاهی دست دراز کنند و بخواهند “باشی”
هر از گاهی “دلتنگ” بودنت شوند
می دانم “سخت” است ولی تو “خوب باش”
یک جرعه حال خوب مهمان نازخاتون باشید
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
استفاده از مطالب سایت نازخاتون فقط با لینک به سایت و ذکر نام نازخاتون مجاز می باشد